نفس مامان و بابا کیارش قشنگمنفس مامان و بابا کیارش قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

کیارش شاهزاده خونه ما

تولد یکسالگی وبلاگ پسر نازم

  امروز تولد یکسالگی وبلاگ کیارش یکی یه دونه مامانه اومدم تا تولدش رو به پسر نازم تبریک بگم   پسر کوچولوی مامان هنوز به سنی نرسیده که بتونه خودش بیاد و خاطراتش رو اینجا بنویسه   من خودم به شخصه خیلی وبلاگ کیارش رو دوست دارم و زمانی که شروع به نوشتنش کردم خیلی هیجان نوشتن و ثبت کردن خاطراتش رو داشتم تا الان که خوب پیش رفته و امیدوارم که همیشه همچنان پیشرفت خوبی داشته باشه              ...دوستای خوب مجازیمون امروز که تولد وبلاگ کیارش جونه، خوبه که بهتون بگم هدفم از وبلاگ زدن کیارش فقط و فقط ثبت خاطرات عسلم پسر یکی یه دونم  هس...
30 آذر 1392

کیارش 31 ماهه و مامان 31 ساله

  هر جا بودم با تو بودم                   هر جا هستم با تو هستم تو سبک شدن  تو رویا                  من به دنبال تو هستم   پسر نازم، یکی یه دونم چراغ خونم، نفسم، عشقم، عمرم 18 آذر رسید تولد مامان و ماهگرد کیارش جوووووووونم ٣١ ماهگیت مبارک کیارشم پسرم نفسم هستیم عشقم وجودم همه داروندارم 31 ماهه شدی 31ماه باهات زندگی کردم باهات نفس کشیدم باهات خندیدم باهات بازی کردم و خیلی خیلی کارای دیگه با هم انجام دادیم   عاشقت...
19 آذر 1392

کیارش و سایان

  پسر نازم ...   امروز نزدیک ظهر رفتیم خونه سمیراجون کلی اونجا با سایان بازی کردی البته بگم که بازی کردن و دوست داشتن و دوست بودنتون time داره بعد از یک time که بگذره دیگه واویلاییه که نگو دیگه عهده دارتون نیستیم   و وقتی داریم میریم خونمون یا تو گریه میکنی واسه سایان یا سایان گریه میکنه که من برم خونشون یا کیارش اینجا بمونه بازی کنیم خلاصه چش و دل کندن از هم رو ندارین   و وقتی اومدیم سایان هم باهامون اومد خونه و امروز من هم باهاتون همبازی شدم و شروع کردیم به نقاشی کشیدن و شعر خوندن و توپ بازی و آخر هم لاک زدن   از همه چیز یا شما برام نقاشی کردین یا به من میگفتین واستون بکشم البته نقاشیم ...
14 آذر 1392

یه جمعه پاییزی...

  پسر نازم... شیرین عسلم... یکی یه دونم... چراغ خونم... نفس مامان... فرشته پاکم   تا دنیا دنیا دوست دارم به اندازه تموم بهار و تابستون و پاییز و زمستون عمرمون دوست دارم به اندازه تموم ستاره ها دوست دارم این دوست داشتنها تمومی نداره روز به روز فورانتر میشه مثل فواره های رنگی   پسرم  همیشه خوش باش و خوشی کن همیشه بخند و بازی کن  شیطنت کن  ولی همیشه شاد باش و من هم با شادی تو شاد میشم با شادی تو میخندم و با شادی تو نفس میکشم و با شادی تو زندگی میکنم و با وجود تو کمبودها رو اصلا احساس نمیکنم غم با وجودت برام معنا نداره  وقتی تو هستی هیچ کس و هیچ چیز من رو اذیت نمیکنه چون فقط و فقط به تو فک می...
8 آذر 1392
1